سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چگونه کسی که نشانه های دین را نمی شناسد به بهشت برود؟ [عیسی علیه السلام]
 
یکشنبه 87 خرداد 12 , ساعت 8:38 عصر

دنیایی ساخته برایمان این خرداد!

لعنت ایزدی _بر آن باد_!

امییین!


شنبه 87 خرداد 11 , ساعت 10:43 صبح

مادرم..

 بیدار شو !
با تو ایی که تنهایی هم می تنوانی حرف های مرا بفهمی..

حوااا..مادرم...

بلند شو از این خواب چندین هزار ساله و دخترکت را ببین!
ببین که کودکت چگونه میان زمین غریب افتاده است مادر....بیین که روزگار چگونه طفل چند ساله ات را پیر کرده است ..

تو به هوای چه سیب خورده بودی؟!

برای زمین!؟!
اینجا که حتی روز هم ندارد!؟!
از بهشت امدن برای زمین!؟!
آخر مگر زمین به چه می ارزید!؟!....

ببین به جرم دل دادگی چگونه مرا نیش می زنند..ببین به اشک هایم چگونه می خندند..نگاهم کن..

بلند شو..دستهای مرا بگیر..با خودت ببر همانجا که ادم گفت:

حوا سیب می خواهد..بهشت به جهنم!
آدم برای تو بهشتش را فروخت...تو از عشق امده بودی..

ولی ببین که با امانتت چه می کنند..ببین که امروز همه ی سیب های سرخ عالم داغدارند...

مادررر..مااادرر .مادرر..

مردم!

به روح..

همین چند تکه استخوان مانده است از جسم..

نمی خواهم!

 

سیب می خواهم..سیب..

از همان سیب های سرخ تو!

بگذار تمااام عالم هر روز مرا به سخره بگیرند که زندگیت را به یک سیب فروختی؟!!
آری..

سیب می خواهم!

سیب

 


جمعه 87 خرداد 10 , ساعت 6:21 عصر

به نام خدای من!

http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/icon12.gif

تو بگو جمعه ای امده که گریه ام نندازی!؟!

آدم نیستم که عرفانی گریه کنم!

حواا..زمینی ٍ زمیینی..

عصر های جمعه همیشه چشمهام خون ‍ٍ!

شادی ندارد انکه ندارد به دل غمی..

آن را که نیست عالم غم نیست عالمی!

( بماند که من عالم نمی خوام!..)

همیشه خرداد حال نوشتنمو می گیره! محدود می شم به 13-14 تا کتاب درسی...ذوقم و زنده بگور می کنم!

بی خیال!



لیست کل یادداشت های این وبلاگ